چرا

سلام چرا وبلاک من غیر فعال کردین؟

هواپیماهای هسته ای(2)

در ادامه قسمت قبل به بررسی نیروی رانشی اتمی موتور هواپیما می پردازیم:

برنامه پرواز موفقیت آمیز Convair با 36-B در رآکتور آزمایشی پرواز مورد توجه واقع شد و نشان داد که هواپیما به طور طبیعی هیچگونه تهدیدی را ارائه نمی دهد حتی اگر همین حالا پرواز کند.

موضوع اصلی: الف – حوادثی که منجر به انتشار محصولات منتشر شده از سوخت هسته ای است. ب- مصرف مواد و فعالیت رادیوتراپی سپس تصمیم گرفته شد که خطراتی که باعث تابش می شوند در طی توسعه بار  نیروی الکتریکی هواپیما و اتومبیل رفع گردند.

b-36

36-B همچنین فراهم کننده پایه ای برای هواپیمای واقعی 6-X بود. در زمان وجود 36-B، زمان مورد آزمایش قرار گرفت و قالب هواپیما بزرگ و به اندازه کافی قدرتمند در نظر گرفته شده تا مورد مورد قبولی را حمل نماید و وزن محافظ را تحمل کند. موتور انتخابی مربوط به توربوجت 52J بود. در زمان 53J، توربوجت قراردادی در مرحله برنامه ریزی در General Electric بود. 53J دارای عملکرد بالا بود و تبدیل به نیروی هسته ای در آن نشان دهنده مشکلات نسبت به دیگر طراحی است. در مراحل اولیه برنامه ها قبل از نظر و درخواست General Electric، این موضوع که 53J با رآکتور فلز مایع ارتباط برقرار کند تا در 6-X استفاده شود مورد توجه قرار گرفت سیستم انتشار اصلی دارای وزن 165000 پوند بود. این میزان شامل 10000 پوند در رآکتور، 60000 پوند در بخش محافظ رآکتور و 37000 پوند در بخش محافظ خدمه به کار گرفته شد و وزن کل موتور 18000 پوند بود. بعد از تجربه کردن مشکلات توسعه با 53J، General Electric گزارش کرد که 47J به عنوان منطقه قدرت در نظر گرفته شده است. 47 J تبدیل به منطقه آزمایش هسته ای شد و به عنوان 39-X در نظر گرفته شد. باید متذکر شویم که ایالات متحده تنها کشوری نبود که در زمینه هواپیمایی اتمی فعالیت نموده است. اتحاد جماهیر شوروی نیز دارای پروژه هایی در این زمینه بود.یک هواپیما، و یک قایق پرنده در سال 1950 ارائه گردید.

سپس برنامه ریزی هایی انجام گرفت تا هواپیما بوسیله چهار موتور پرسرعت (توربو) اتمی مجهز شوند. طول بال بیش از 130 متر بود و قدرت کل موتورها فراتر از نیم میلیون اسب بخار در نظر گرفته شد. این هواپیما امکان حمل 1000 مسافر و 100 تن بار با سرعت 1000 کیلومتر در ساعت را داشت. همچنین رآکتور با 5 لایه محافظ پوشیده شد.

موتور b-36

لایه ها به ترتیب زیر بودند: لایه اول، بازتابنده اکسید برلیوم – لایه دوم، سدیم مایع جهت حذف گرما از دیوارها – لایه سوم، کادمیوم جهت جذب نوترون های آهسته – لایه چهارم، واکس پارافین جهت کم کردن نوترون های سریع – لایه پنجم، پوسته فولادی جهت جذب نوترون های آهسته و اشعه گاما. چنین لایه های چندگانه این امکان را فراهم آورد تا وزن و اندازه محافظ بدست آید.

کشور شوروی روی موارد انتخابی که ایالات متحده در نظر داشت تحقیق کرد و چرخه های مستقیم و غیرمستقیم، موضوعات توربو، محافظ سایه ای و حمل ویژه زمین را در نظر گرفت. در حقیقت طراحی آن مربوط به نیروی اتمی در حدود 80 تن بود که مساوی 160000 پوند بوده و قابل مقایسه با نمونه های سیستم رانشی 6-X است که 165000 پوند وزن دارند.

منبع محافظ سایه ای به معنی جدا کردن محافظ بین رآکتور و قسمت خدمه توسط یک سپر است. بخش خدمه و کاپیتان به گونه ای تقسیم شده است که اگر این امکان وجود داشته باشد تا محافظ  رآکتور هواپیما مانند محافظ راکتورهای زمین باشد، می توان تابش را تاحدود زیادی کاهش داد. وزن کل محافظ سرسام آور است و در حقیقت ما مجبوریم به دلیل وزن بالا، آنها را تقسیم کنیم تا وزن کل جهت میزان مناسب کاهش یابد. محافظ تقسیم شده بین راکتور و بخش خدمه و خلبان قرار می گیرد. البته با وجود انجام این عمل در اکثر هواپیماها سطحی از تابش دیده می شود، حتی تابش در برخی موارد محیط دربرگیرنده محافظ را ازبین می برد. چنین مشکلی از طریق مواد جدیدتر و طراحی تجهیزات خدمات رسانی هواپیما تا حدودی قابل رفع شدن است. اما وزن سنگین سپر محافظتی باعث استفاده از مواد سبک برای ساخت بخشهایی همچون جعبه دنده، دنده های  پرواز،  و محفظه سوخت پرواز و ... از مواد سبک شده است.

 

ادامه دارد...

تهیه کننده: مژده اصولی

هواپیماهای هسته ای(1)

اصول بهره گیری از انرژی اتمی جهت نیروی حرکتی یا رانشی هواپیما، پیشتر در عصر انرژی اتمی توسعه یافته بود. در ابتدای سال 1942، Enrico Fermi و دستیارانش روی پروژه ناحیه منهتن بررسی نموده و بر لزوم استفاده از انرژی اتمی در ایجاد نیروی رانشی در هواپیما تأکید کردند.

هواپیما

در سال 1946بود که تحقیقی توسط لابراتور فیزیک دانشگاه جان هاپکینز انجام گرفت و حدود و ثغور پتانسیل و مشکلات ناشی از بهره گیری از انرژی اتمی در نیروی رانشی هواپیما را تعیین نمودند. در آن زمان مهم ترین مشکل، فقدان اطلاعات در زمینه اثرات تابش و تشعش روی مواد بود که در طراحی مورد استفاده قرار گرفت. برخی از مشکلات پایه شامل انتشار مواد رادیو اکتیو یا ایزوتوپ ها طی عملکردهای طبیعی یا هرگونه حادثه، محافظت از انسان و حیوان در محیط هایی که تابش وجود دارد و انتخاب ناحیه و مکانهایی برای آزمایش. در همین ارتباط پتانسیل انتشار مواد رادیواکتیو به اتمسفر و مشکلات ناشی از تابشی و تشعش مستقیم طی استفاده از این مواد وجود دارد. شرایط هواپیمای هسته ای عملیاتی حتی تحت بهترین شرایط به گونه ای است که مواد رادیواکتیو به هیچ وجه از طریق هواپیما گسترش نمی یابد و استفاده از مواد تابشی مضر در هواپیما محدود شده است.

در سال 1946، توجه به هواپیمای اتمی در پروژه ای بلند مدت توسعه یافت که به عنوان NEPA معرفی شد و جهت انرژی اتمی یا هسته ای جهت نیروی رانشی هواپیما در نظر گرفته شد. پروژه مذکور که در ماه می آغاز به کار کرد بوسیله نیروی هوایی ایالات متحده (USAF) کنترل می شد و بنابراین توجه به سمت توسعه فعالیتهای اتمی و برنامه های استراتژیک و هواپیمای بمب افکن با عملکرد بالا شدت گرفت. نیروی هسته ای فعالیت هایی در دو حوزه نشان داد چرا که از رآکتور استفاده می شد. به هر حال در سال 1957 که Kelly Johnson و F.A. Cleveland که هر دو شرکت هواپیمایی Lockheed بودند طی مقاله ای بیان داشتند: روشن است که هواپیماهای بمب افکن به دلیل نیاز به سرعت بالا و دوام زیاد و به دلیل داشتن امتیاز پتانسیل ارتفاع پایین نسبت به هواپیماهای شیمیایی مشابه اولین انتخاب جهت بخشهای تولید نیروی هسته ای است.

فرنی

قرارداد NEPA (انرژی هسته ای جهت نیروی رانشی هواپیما) با شرکت Fairchild Engine & Airframe Co. بود و فعالیت در Oak Ridge آغاز گردید. در انتهای سال 1948، نیروی هوایی متحده (USAF) در حدود 10 میلیون دلار در این زمینه سرمایه گذاری نمود. تحقیقات گسترده تحت NEPA از سال 1946 تا 1951 انجام گرفت که طی این زمان برنامه USAF ANP / کمیسیون انرژی اتمی جایگزین شد. برنامه ANP اهداف مبهمی از توسعه کامل رآکتور هواپیما و سیستم های موتور تنظیم نموده است. یکی از عوامل که مربوط به ایجاد برنامه ANP می باشد تحقیقی است که در MIT توسط گروهی مشخص در کمیسیون انرژی اتمی (در سال 1948) انجام گرفت و آنها به دنبال استفاده بالقوه از نیروی اتمی در هواپیما بودند. این گروه تحقیق که به عنوان Lexington Project شناخته شده است به این نتیجه رسید که هواپیمای هسته ای پیچیدگی کمتری نسبت به ramjet دارد که در عوض نسبت به راکت های اتمی کمتر پیچیده بوده و قابل توسعه است. اگر چه ramjetهای هسته ای تحت نظر پروژه Pluto بوده و راکت های هسته ای تحت نظر Project Rover بوده و به طور موفقیت آمیزی در سطح های مورد نیاز برای استفاده عملیاتی مورد آموزش قرار گرفته است اما مناطق عملیاتی هواپیمای اتمی در سطح عملی هرگز توسعه نیافت. در سال 1954، Raymond Clare Briant که بعدها رئیس پروژه ANP (نیروی رانشی هسته ای هواپیما) شد بیان داشته که وضعیت هواپیمای هسته ای سخت ترین کار توسعه مهندسی طی این قرن است.

متأسفانه برنامه ANP (نیروی رانش هسته ای هواپیما) به خوبی گسترش پیدا نکرد. بخشی از مشکل به دلیل راهکارهای قراردادی بوده و کمیسیون انرژی اتمی (AEC) مسئول توسعه رآکتور می باشد بطوری که نیروی هوایی ایالات متحده مسئول توسعه باقی مانده سیستم تعیین شده است. بنابراین پروژه به دو بخش تقسیم شد که نیاز به کار در کنار هم بود اما این دو بخش به طور جداگانه مدیریت شد. تحت برنامه ANP، شرکت  General Electric Co. در Even dale و Cincinnati اقدام به ایجاد قراردادی نمود تا توربوجت (جهت پرسرعت) با چرخه مستقیم را توسعه دهد و بخش هواپیمایی Pratt & Whitney در شرکت هواپیمایی ایالات متحده مسئول تحقیق و بررسی در چرخه مذکور شد  کار را در لابراتوار موتور هسته ای هواپیما (CANEL) شروع نمود. در چرخه هوای مستقیم، هوا وارد مرحله کمپرسور در یک یا چند تور بوجت (جت پرسرعت) شده و از همه عبور کرده و مستقیماً به هسته رآکتور می رسد. هوا به عنوان رد کننده رآکتور سریعاً گرم شده و در هسته وارد می شود. هوا از دیگر بخش نیز عبور کرده و به بخش توربین در توربوجت می شود و سپس از لوله اگزوز خارج می گردد.

pwr

 سیستم غیر مستقیم نیز بسیار مشابه است با این تفاوت که هوا به تنهایی از رآکتور عبور نمی کند. بعد از عبور از کمپرسور، هوا از تبادل کننده گرما عبور می نماید. گرما بوسیله رآکتور منتقل شده و به جریان تبادل گرما می پیوندد. سپس هوا در توربین عبور نموده و از لوله اگزوز خارج می شود. جریان کاری در چرخه غیرمستقیم یک جریان فشرده است (مانند فلز مایع) و یا به صورت آب فشرده عمل می نماید. این جریان کاری باعث می شود تا انرژی گرمایی بیشتری به انتقال دهنده فرستاده شود و در نهایت موجب افزایش کارایی سیستم می شود. در مقاله ای که در مجله SAE به چاپ رسید، نویسنده ای بنام L-W-Credit نوشت: سه موضوع متناوب جهت دستیابی به پرواز قابل اطمینان هواپیمای هسته ای در بخش یا سیستم وجود دارد: افزونگی، رآکتور واحد و همه هواپیماهای هسته ای که به نظر میرسد طراحی بهینه ای داشته باشد دو مورد دیگر یک سیستم شیمیایی – هسته ای است. به هر حال برنامه ANP موجب توسعه چرخه مستقیم و سیستم نیروی رانشی رآکتور است. درخواست General Electric جهت پیشرفت باعث توسعه سیستم چرخه مستقیم شده است. این واحد ادعا کرده است که چرخه مستقیم ساده تر بوده و زمان توسعه کوتاهتری دارد. جهت سیستم چرخه غیرمستقیم، Whitney و Pratt رآکتور آب سنگین را توسعه دادند که از طریق جریان کاری آب به میزان 1500 حرارت دیده و به صورت مایع تحت فشار 5000 پاسکال قرار می گیرد.. این امر مشکل استفاده از فلز مایع را در جریان کاری کم می کند. ایالات متحده هرگز استفاده عملیاتی از رآکتورهای فلزات مایع نداشته است.  بخشی از برنامه ANP، برنامه 6-X بود. در ابتدای سال 1952، هدف طراح برنامه 6-x بود تا دو نوع test bed بوسیله انرژی اتمی به صورت پودر تهیه کند. برنامه مذکور بوسیله آزمای مشکل محافظ انجام گرفت. 36-AB جهت این موضوع تغییر یافت. این هواپیما به عنوان هواپیمای آزمایشی هسته ای (NTA) در اطراف رآکتور به صورت محافظ بود و بخش nose جدید تیم هواپیما ایجاد گردید. همچنین آب روکش ها در پشت بخش خدمه موجب جذب تابش شد. رآکتور پرواز مهمی را در چند موقعیت انجام داد و هواپیما برای تابش های زیاد و تجربه محافظت مورد استفاده قرار گرفت.

 

ادامه دارد...

تهیه کننده: مژده اصولی

درباره اورانیم بیشتر بدانیم(4)

در ادامه بحث زمین شناسی اورانیم  سازنده های اورانیم را معرفی کردیم در این مقاله نیز به ادامه معرفی آنها و همچنین اکتشاف اورانیم می پردازیم.

نوع دیگر کانسارها، تیب ماسه سنگی و بطور کلی تیپ رسوبی است. انواع آن ها، معادن اورانیم ماسه سنگی آفریقا را در آفریقای مرکزی (کشور نیجر) در حوضه ماسه سنگی آگادس می توان نام برد. معادن رسوبی اورانیم در حوضه وایومینگ آمریکا و یا در شمال تیان شان (حوزه روسیه)، معادن عظیم اورانیم رسوبی در ماسه سنگ های آتابا سکا در کانادا، معادن عظیم رسوبی اورانیم در استرالیا و چین، معدن رسوبی اورانیم در ناحیه همر در کشور چک و نوع کوچک آن در ماسه سنگ های حوضه شمالی پاکستان به نام سیوالیک از همین نوع هستند. در ایران معادن رسوبی با ارزشی تاکنون یافت نگردیده است، ولی کانی سازی با ارزشی را می توان در حوضه جندق – عروسان در ایران مرکزی مثال زد، که به طور غیر متعارف می توان از آب آن اورانیم استحصال نمود.

اکتشاف توده ای اورانیم

 نوع دیگر کانسازهای اورانیم، معادن اورانیم در سنگ های دگرگونی یا متامورفیک می باشد که در جهان، معادن رگه ای از نوع دگرگونی را می توان در سیگارلیک کانادا و نواحی دیگر جهان مانند برزیل و غیره مثال زد. در ایران تیپ رگه ای دگرگونی به طور مشخصی که دارای کانی سازی اورانیم باشد هنوز کشف نگردیده است، ولی در ایران مرکزی، انواع دگرگونی با پرتوزایی قابل توجه، می تواند یافت شود که در مواردی هم پیگیری و مورد شناسایی قرار گرفته اند. از انواع رسوبی دیگر، تشکل اورانیم در کانسارهای رسوبی زغال سنگی، کانسارهای رسوبی پلایایی کانسارهای رسوبی کاتربتی و غیره می باشد، که در نوع خود دارای معادن اورانیم قابل استخراج بوده و نوع زغال لاتربتی سنگی به ویژه در آفریقای مرکزی و چین و روسیه قابل ذکر می باشد.

اکتشاف اورانیم

در عملیات اکتشاف اورانیم یک ذوق و تجربه مبتنی بر دانش تخصصی عمیق لازم است تا به سوالات زیر و همچنین بسیاری از سوال های دیگر پاسخ داده شود.

بدست آوردن اورانیم از مته های الماسی

احتمال وجود کانسارهای  اورانیم در چه مکان هایی بیشتر است؟

مقدار اورانیم چه قدر است و عیار آن به چه میزان است؟

طبیعت کانی سازی آن چیست؟

امکان معدن کاری و تغلیظ اورانیم چقدر ممکن است؟

آیا استخراج اورانیم آن بطور اقتصادی می تواند مقرون به صرفه باشد؟

جستجو برای دست یابی به کانسارهای اورانیم ممکن است در مرحله زیر انجام شود:

اکتشاف مقدماتی، اکتشاف نیمه تفضیلی و اکتشاف تفضیلی

اکتشاف مقدماتی

 اطلاعات زمین شناسی و مقایسه آن با اطلاعات مشابه بدست آمده از سازندها و کانسارهای شناخته شده نتایجی را فراهم می آورد که انطباق آن با منطقه مورد نظر جهت تعریف کردن و محدود کردن آن بر اساس تئوری ها و مشاهدات اولیه میسر می گردد. جستجو در اکتشاف مقدماتی ممکن است با ماشین، هلی کوپتر، هواپیما منجر شود به اینکه آیا در وضعیت زمین شناسی مفروض شده، مواد معدنی مورد جستجو وجود دارد یا خیر؟

اکتشاف نیمه تفصیلی

در این مرحله بر اساس تئوری های هدایت کننده، مناطق و میدان های مجتمل حاوی مواد معدنی مورد بررسی های زمین شناسی، ژنوفیزیکی و ژنوشیمیایی در سطوح و عمق های متفاوت قرار می گیرند. در این مرحله هدف دست یابی به آنومالی ها و کانی سازی های ماده معدنی مورد نظر است. این مرحله ممکن است شامل آزمایش تراشه ها و حفاری های چینه شناسی در یک شبکه وسیع نیز بشود.

اکتشاف رادون

 اکتشاف تفضیلی

در این مرحله اندازه توده معدنی مورد جستجو و مطالعه در سطح یا عمق زمین قرار می گیرد. در این مطالعه عمدتاً با انجام یک سری حفاری های فشرده اندازه، محل، فرم، مقدار ماده معدنی، عیار متوسط و ویژگی های متالورژی آن تعیین می گردد. زمانی که این کار با موفقیت کامل انجام شد، یک مطالعه امکان سنجی فنی و اقتصادی صورت می پذیرد. تمام نتایج بدست آمده تا این مرحله در مطالعه امکان سنجی در رابطه با عملیات استخراج فرآیند، زیر ساخت ها، بازاریابی و سود دهی مورد استفاده قرار می گیرند.

 

گردآوری: مژده اصولی

درباره اورانیم بیشتر بدانیم(3)

زمین شناسی اورانیم-قسمت دوم

سازندهای مختلف اورانیم

اورانیم فلزی است با ظرفیت های شیمیایی مختلف که به ویژه دو ظرفیت آن یعنی U+6 و U+4 در طبیعت در پی فرآیندهای اکسیداسیون و احیاء نقش آفرین می باشند. همانطور که ذکر شد. این فلز پرتوزا، اولین بار بوسیله یک شیمیدان بنام کلاپروت ده سال پس از کشف ستاره اورانوس بوسیله هرشل، کشف گردید و به نام اورانیم نامیده شد. در ابتدا از خواص پرتوزایی این فلز آگاهی نداشتند، به همین دلیل آن را برای رنگ لعاب در سرامیک  سازی استفاده می کردند. پس از کشف رادیو اکتیوینه بوسیله هانری بکرل فرانسوی و به دنبال آن پیر کوری و همسرش مادام کوری، متوجه پرتوزایی این فلز گرانبها یعنی اورانیم شدند. استفاده اورانیم امروزه بیشتر در مراکز هسته ای و نیروگاه های هسته ای معمول می باشد. تشکیل کانسارهای اورانیم به صورت های زیر در طبیعت صورت گرفته است.

مینرال های اورانیم

تشکیل اورانیم به صورت رگه ای که در این فرایند اورانیم به صورت رگه ها پیوسته و یا ناپیوسته و گاهی به صورت رگچه های میلی متری تا حداکثر چندین سانتی متر از نظر ضخامت در سنگ های آذرین اسیدی مانند گرانیت، ریولیت، تراکیت کانی سازی وسیعی را می تواند در بر گیرد. همین طور این رگه های در سنگ های متوس طور و سنگ های اسید قلیایی و سنگ های آلکالن و حتی کالک آلکالنی می توانند کانسارهای کوچک، متوسط و بزرگی از معادن اورانیم را بوجود آورند. منظور از معادن کوچک یعنی ذخیره، اورانیم بر حسب، اکسید اورانیم (U3O8) تا 5000 تن و معادن متوسط تا 15000 تن و معادن بزرگ بیش از 15000 تن ذخیره اکسید اورانیم دارند. گاهی اوقات اورانیم به صورت پراکنده در سنگ مادر (مثلاً گرانیت) و یا سنگ میزبان کانی سازی خود را انجام می دهد. گاهی اورانیم به صورت صورت رگه ای و یا رگچه های نردبانی و دسته جارویی کانی سازی و تمرکز پیدا می کند. اورانیم ممکن است است به صورت پلاسر در سواحل و در ماسه های ساحلی یافت گردد. کانسارها و معادن اورانیم ذکر شده به صورت های فوق در کانادا و اروپا به ویژه در فرانسه، چک، آمریکا، چین و روسیه ملاحظه می گردد. کانی سازی رگه ای ممکن است به صورت کانسارهای گرمایی و یا هیدروترمال تجلی پیدا نماید. کانسارها رگه ای هیدروترمال شامل کانسارهای  اپی ترمال یا کانسارهای  اورانیم حرارت پایین که در آنها  تمرکزی از کانی های اورانیم وجود دارد کانی هایی مانند پچبلند و اورانینیت پچبلند و کانی های ثانوی تشکیل می گردند. در کانسارهای نوع مزوترمال کانی های اورانینیت، کوفی نیت، توربانیت، توریت، اورانوتوربانیت تشکیل می گردد. در کانسارهای  نوع هیپوترمال یا کانسارهای گرمایی حرارت بالا (تا 400 درجه) تشکیل کانی اورانینیت آن هم با علامت سوال ممکن می باشد، یعنی در کانسارهای  گرمایی حرارت بالا، به سختی کانی اورانینیت که در سیستم کوبیک متبلور می شود می تواند تبلور پیدا نماید. کانسارهای  نوع مزوترمال در کشور چک، معدن یا خیموف، در کانادا و آفریقا (معادن کاتانگا) و در روسیه و چین و استرالیا یافت می گردد. در ایران کانسارهای  گرمایی نوع مزوترمال در معادن انارک (معادن تالمسی و مس کنی) کانی سازی وسیعی را در سنگ های آندزیت پورفیریت و لابرادوریت به صورت رگه ای از انواع دسته جارویی انجام داده است که در طی آن اورانیم همراه با مس، نیکل، کبالت، آرسینک، نقره، بیسموت و جیوه، کانی سازی های نوع سولفوره را به صورت پاراژنز هفت تایی بوجود آورده است، در نقاط دیگری از ایران نوع کانی سازی هیدروترمال (گرمایی) را می توان در منطقه بایچه باغی 75 کیلومتری غرب میانه مثال زد، که اورانیم همراه با مس و نیکل و مولیبدن و سایر فلزات، کانی سازی انجام داده است.

نمونه های مهم سازنده های اورانیم

نوع دیگر از کانی سازی اورانیم، کانی سازی به طریق دگر نهادی یا متاسماتیسم می باشد که در آن به طریق تبادل گاز CO2 در فشار بالا و حرارت فوق العاده سبب جانشین شدن ترکیبات اورانیم با ترکیبات دیگر می گردد، مانند کانی های داویدیت و برانریت. اورانوتوربانیت و غیره به همراه اورانینیت و یا بدون اورانی نیت که در کانسارهای  نوع متاسماتیسم مشاهده می گردند. به عنوان مثال در ناحیه آب زرد یا ژولتی وادا در منطقه ای بنام کربوی روک در اکراین معدن بزرگ آهن همراه با اورانیم  که به طور متاسماتیت وجود دارد، که کانه اورانی نیت به همراه داویدیت و اورانوتوربانیت می باشد. همچنین تیپ متاسماتیت ناریگان، زریگان. چغارت، چادر ملو، اسفوردی، خوشومی، که می توان در آنها مقادیر کمی اورانیم در حد چند تن تا حدود 50 تن به صورت اکسید اورانیم انتظار داشت.

 

ادامه دارد...

گردآوری:مژده اصولی